کد مطلب:36116 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

راه طولانی و سخت











(و اعلم ان امامك طریقا ذا مسافه بعیده و مشقه و انه لا غنی بك فیه عن حسن الارتیاد و قدر بلاغك من الزاد مع خفه الظهر)

«و بدان كه در جلو تو راهی است كه مسافت و فاصله ی زیاد و رنج شدید دارد نیز بدان كه برای تو بی نیازی نیست از نیكو طلب كردن و از مقدار كافی زاد و توشه كه تو را به منزل برساند با سبك بودن پشت تو- از بار گناهان»

در این قسمت، افكار را به سه نكته توجه داده و روی دانستن این سه مطلب تاكید دارند:

1- اینكه در جلو آدمی راهی دور و دراز، سهمناك، پر رنج و ناراحت كننده است.

و این نكته را در موارد دیگر از نهج البلاغه و غیر آن تذكر داده اند از جمله در یكجا می فرمایند: «فان امامكم عقبه كئودا و منازل مخفوه مهوله..» در جلو روی شما

[صفحه 146]

گردنه ای مشكل و رنج آور، و منازلی هراس آور و هولناك می باشد. و با لحاظ اینكه این خبرهای موحش و بیم آور را كسی می دهد كه به تمام پیچ و خمهای این راه، آشنائی كامل دارد كسیكه خود می فرمود: من به طرق و راههای آسمانها عارف ترم تا راههای زمین. بنابراین باید این خبر در درون انسانها طوفانیبه پا كرده و تحولی ایجاد نماید.

2- چاره ای نیست جز اینكه انسان به خوبی در مقام طلب بر آمده، چاره جوئی كند و مقدار كافی و لازم- نه ناقص و نارسا- از زاد و توشه ی راه را فراهم آورد.

3- باید سبكبار شد و پشت خود را از ثقل و سنگینی گناهانی خالی نمود.

اتفاقا هر سه مطلب، محصوص و ملموس انسان است آیا در پیش داشتن این سفر پر خوف و خطر قابل انكال است ؟ و آیا جریان این سفر از سایر سفرها مستثنی و جدا است كه در اسفار دیگر به نسبت دوری و نزدیكی راه، تهیه ی وسائل و آلات و ابزار بكنیم و گرنه در وسط راه خواهیم ماند و خردمندان ما را بر عدم توجه و عدم آمادگی برای سفر، ملامت و سرزنش می كنند اما این سفر حاجت به وسائل و آلات و ابزار لازم نداشته باشد، و بتوان با دست خالی رو به راه گذاشت؟.

بنابراین باید آماده شد و آنچه در این سفر هولناك لازم بوده و تامین سعادت و نجات آدمی را می كند باید فراهم آورد و مخصوصا روی كلمه ی (بلاغ) باید سخت اتكاء نمود و دقت كرد كه چه مقدار توشه می تواند ما را به مقصد برساند و طوری نشود كه وسط راه بمانیم و هیچ دادرسی هم نباشد.

و آیا در سفرهای معمولی سبكبار بودن خوب است زیرا دست و پای انسان باز است و خوب می تواند حركت كند و به جلو برود و لیكن در این سفر، سبكباران بودن لازم نیست؟ آیا كوله بار سنگینی از گناهان بر دوش انسان باشد او را از نفس نمی اندازد و از پیمودن راه، باز نمی دارد؟

[صفحه 147]


صفحه 146، 147.